برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 4
ساعت شش صبح سزارین ..... خیلی نگرانم.... سرگذشت ما دو عاشق...
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 58
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 80
ساعت چهار و چهل پنج دقیقه بامداد. روز یکشنبه ده آذر ...عشقم ساعت هشت رفته اتاق زایمان هنوز بیرون نیامده...خیلی نگرانم...عجیبه که صدای ناله هم از اتاق بیرون نمیاد .همه چی برای متولد شدن دخترم فراهمه نمیدانم به چه علت اینقدر تاخیرررررر...خدایا کمک کن....
سرگذشت ما دو عاشق...برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 57
صبح چهارشنبه دهم مهر نود هشت.من یکی دو روز اومدم کنار همسری و آلن قراره برگردیم...خاطرات گذشته مرور میکنیم....راستی .مدتیه مطلب نذاشتیم.عشقولی دلوینمون میخواد به دنیا بیاره.....
سرگذشت ما دو عاشق...برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 78
امروز 11 آبان 98. واسه ده روزی از عشقم، نفسم، آرمانم دورم. الان ساعت یازده شبه و من اندازه همه دنیا دلتنگشم. خیلی دوریش برام سخته. خدایا چجوری تحمل کنم.الان دلوینم داره تو شکمم تکون میخوره فک کنم اونم دلتنگ بابا جونشه. خدایا این ده روز زودتر بگذره و زودتر ببینمش چون تحمل دوریشو ندارم. همه زندگیم شدی آرمانم
سرگذشت ما دو عاشق...برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 62
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 85
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 94
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 74
برچسب : نویسنده : asamiraarman2 بازدید : 79